- واگویه کردن
- تکرارکردن سخن شنیده را
معنی واگویه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- واگویه کردن
- تکرار کردن سخن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شستن پای بیمار با آب گرم مخلوط بنمک یا خردل و امثال آن تا حرارت و تبش کم شود
شستن پاهای بیمار با محلول نمک یا خردل یا داروی دیگر برای تخفیف تب و حرارت بدن، پاشویه دادن
استراق سمع کردن
واژگون کردن سرنگون ساختن، دیگرکون کردن تغییر دادن
واژگون کردن
((~. کَ دَ))
فرهنگ فارسی معین
شستن پای بیمار با آب گرم مخلوط به نمک یا خردل و مانند آن برای پایین آوردن تب بیمار
przewracać
переворачивать
перевертати
omdraaien
retourner
rovesciare
membalik
سخن شنیده را بازگفتن
سخن شنیده را باز گفتن تکرار کرد نسخنی را: (بطور مسلم این زن حرفهای او را پیش هوویش واگو میکرد)